دفترچه يادداشت آقاي كهربايي

اگر فقط چند قسمت از سریال محبوب فرندز رو دیده باشین حتما شخصیت خیلی بامزه ، خوشتیپ و باهوشی رو میشناسید که اسمش چندلره ، بدون شک یکی از وزنه های فرندزه ، یک عاشق پیشه ی دوست داشتنی که وقتی به عشقش میرسه براش همه کار میکنه ! شاید دو تا سکانس ماندگار فرندز یکیش لحظه خواستگاری مونیکا از چندلره و یکیش موقعی که چندلر برای مجاب کردن یک زن که بچشون بتونه به سرپرستی بگیره شروع میکنه به تعریف کردن از همسرش.شخصا علاقه ی زیادی داشتم که میتونستم مثل چندلر بامزه ، محبوب ، باهوش و عاشق پیشه باشم ، اما ما یک ظاهری از چندلر بینگ میبینم و پشت ماجرارو خبر نداریم که چیه !بعد از خوندن کتاب زندگینامه متیو پری ، کرک و پرم دونه به دونه ریخت ! مات و مبهوت از این همه بلایی که چندلر ( متیو ) سر خودش آورده ! عجیبترین قسمت ماجرا جایی هست که وقتی تو اوج اعتیاد داره غرق میشه به بازی کردن توی فرندز ادامه میده و خیلی شجاعانه توی کتابش آدرس هم میده که فلان فصل ببینید چقدر لاغر شدم یا فلان فصل چقدر کوچیک شدم !شاید توی کتابش بالای صدبار اعتیاد رو ترک میکنه و باز بهش برمیگرده ! کارهای وحشتانکی با خودش میکنه ! بالغ بر چهل عمل جراحی مجبور میشه بکنه ! و توی همه این سال ها اون به مواد مخدر ، الکل ، سیگار ، روابط بدون هدف معتاده !خیلی برام عجیب بود که شاید وقتی ما تو خونه هامون نشسته بودیم و داشتیم برای بار هزارم فرندز رو نیگاه میکردیم ، همزمان اون سر دنیا بازیگر شماره یکش توی کمپ ترک اعتیاد از شدت درد و خماری شروع میکنه سرش به دیوار کوبیدن !!!! ما اینجا داریم غش غش میخندیم ، اون اونجا غرق در خون برای چند میلی گرم مواد داره التماس میکنه !!دنیا خیلی عجیبه خیلی زیاد ! دم متیو پری گرم که با شجاعت تمام ، داستان زندگیشو دفترچه يادداشت آقاي كهربايي...ادامه مطلب

تکنولوژِی برای ما آدم های شلخته یکسری منفعتا داره ، مثلا برای منی که خداوندگار گم کردنم ! کمکم میکنه تا عکسا یا متن هایی که میخوام به صورت مجازی نگهداری کنم و هروقت خواستمشون خیالم راحت باشه که الان س دفترچه يادداشت آقاي كهربايي...ادامه مطلب

. دیشب داشتم با خدا ویدئو چت میکردم ، گفتم داداش این همه ما این روزا داریم دعا میکنیم اصلا به دستت میرسه دعاهامون ؟ جواب داد دعا ؟ دلت خوشه ها من و ملائکه بیست سی روزی هست چپیدیم تو کعبه زانو نمیکنیم دفترچه يادداشت آقاي كهربايي...ادامه مطلب

عینک ها جزئی از بدن ما  عینکی ها هستن ، ما ها میتونیم یک عضو پرتابل داشته باشیم که هرموقع که دوست داشتیم از بدنمون جداش کنیم ، حالا کاری نداریم که اگه از رو چشممون برداریمش همه چی تار میشه  ، ولی خوبی دفترچه يادداشت آقاي كهربايي...ادامه مطلب

وقتی داشتم شمع تولد 25 سالگیرو فوت میکردم به این فکر بودم که اگه 50 سال عمر کنم الان دقیقا وسط راهم ، از این 25 تای اول تقریبا 20 تاشو تا باقالیاییم و تازه الان فهمیدیم که چخبره ! تازه الان داریم میف دفترچه يادداشت آقاي كهربايي...ادامه مطلب

سال ها بعد با اشتیاق بچشو مینشونه روی پاش و میگه بابایی بشین میخوام برات یک ماجرای خیلی هیجان انگیز تعریف کنم یک بادی میندازه به غبغب و شروع میکنه :سال ها پیش وقتی سال 1398 بود و تو هنوز توی موز بودی دفترچه يادداشت آقاي كهربايي...ادامه مطلب

ميگه همه چي دست خودته !! ميگه يك كاري كن كه روياهات بشن واقعيت فردات ! ميگه تو درخت نيستي اگر از شرايطت راضي نيستي جاتو عوض كن ! همه اينارو بدوني ولي حركت لاك پشتي ميكني ! همه اينارو ميدوني ولي بازم ل دفترچه يادداشت آقاي كهربايي...ادامه مطلب

آدم بعضی وقتا یک کارای احمقانه ای میکنه که چند دقیقه بعدش متوجه میشه چه گندی زده و کل حیثیت و آبروش میبره زیر سوال !!!قوانین مورفی که میدونین چیه ؟ به نظر من یک قوانینی هم وجود داره به نام قوانین احمق دفترچه يادداشت آقاي كهربايي...ادامه مطلب

پارت يك : مدت مديديه كه بعد از بازي دراوردناي بانوي آبي سردرگم به هر ريسموني كه دستم ميرسه مثل گربه چنگ ميزنم بلكه از تنهايي بيرون بيام و منم مثل بقيه به روزاي عادي برگردم ولي خب يا نشد ! يا شد ولي اش دفترچه يادداشت آقاي كهربايي...ادامه مطلب

پارت يك :  انقد برف باريد كه شهر فلج شد ! فك كن ديروز با چه مصيبتي خودمو رسوندم به سرويس كلي استرس كه دير رسيدم و ديدم يك رب بعدش با دنده يك از لاين كند رو اومد و انگار نه انگار ما تو برف دو ساعته منت دفترچه يادداشت آقاي كهربايي...ادامه مطلب